رئیسجمهور در همایش مدیران سراسر کشور گفت: با همه کشورهای دنیا به صورت متوازن تعامل داریم و کار را به لبخند چند کشور گره نزدیم و کسانی که میخواهند با جمهوری اسلامی ایران کار کنند زمینه آن کاملاً فراهم است.آیتالله سید ابراهیم رئیسی رئیسجمهور صبح امروز (هفتم فروردین) در همایش مدیران سراسر کشور که در سالن اجلاس سران در تهران برگزار شد گفت: خداوند زمینه را برای رشد و تعالی و رسیدن انسان به مقام ربانی با صیام و قیام فراهم کرده است. همه باید از این امکان و از این فرصت بهره ببرند به ویژه مسئولان امر دولت و امور مردم برای همه لازم است برای ما الزام است که به این زمان توجه کنیم.رئیس جمهور با اشاره به ایام ماه رمضان افزود: در روزگارانی که من و شما زندگی میکنیم نسیمهای رحمت خداوند میوزد. همچنان که باید در باغ و بستان رفت و بهار را درک کرد باید دل را در معرض نسیم الهی در سحرگاهان قرار داد تا این نسیم رحمت بوزد و دل نورانی شود وگرنه اگر بگوییم بهار آمد در خانه بنشینیم در و پنجره را ببندیم بهار را درک نمیکنیم و باید به باغ و بستان رفت و شکوفه که بر درختان روییده را دید تا بتوان بهار را درک کرد.رئیسجمهور عنوان کرد: در بهار قرآن و بهار رمضان، انسان باید خود را در معرض قرار دهد و تا نسیم رحمت به دل بوزد و دل الهی و ربانی شود. یکی از زمینهها و مسیرهای مهم برای قرب الی الله خدمت است. خدمت هم نگاه مادی دارد و هم نگاه انسان مدارانه و هم نگاه الهی دارد. سه نگاه به خدمت وجود دارد. نگاه اول نگاه مادی گرایانه است و در این کره خاکی با هشت میلیارد انسانی که به نام انسان نفس میکشند همه مدعی خدمت به انسان هستند. هیچکسی نیست که بگوید ما نمیخواهیم به انسان خدمت کنیم اما خدمت از چه دری و از چه, ...ادامه مطلب
من مادرم، یک مادر مسلمان ایرانی. مشت گره میکنم از داغ آرتین. صدا بلند می کنم به دادخواهی برای آرتین. فریاد میکشم تا دنیا، درد آرتین را بشنود و چنگال خونچکان دشمنان، آرتین را ببیند. من مثل مادر آرتین، تا پای جان پای امنیت همه کودکان ایران میایستم تا هر که وطن را مشوش و ناآرام و چندپاره میخواهد، بداند با مادران غیور ایرانی طرف است، مادرانی که در لالایی شبشان، قهرمان میپرورند.گروه زندگی؛ پرستو علیعسگر نجاد:مادرش چندهزاربار دستهایش را بوسیده؟ نمیدانم. پدرش چندصدبار با او کشتی گرفته و «قهرمان من» صدایش کرده؟ نمیدانم. برادرش چنددهبار با او قایمباشک بازی کرده؟ نمیدانم. حالا دیگر مادرش نیست تا بگوید چندبار دستهایش را بوسیده. حالا دیگر پدرش نیست تا پرچم ایران را روی دوش پسر قهرمانش بگذارد.حالا دیگر برادرش نیست که سُکسُک کند. همهشان برای همیشه از چشمهای چهارساله آرتین، دریغ شدهاند. همهشان شهید شدهاند.*چشمهایش...من مادرم. میدانم خیلی از بچهها وقتی از دیدن غریبهای مضطرب یا خجالتی میشوند، چهره فرومیبرند در آغوش مادرشان. دیشب که آرتین روی تخت بیمارستان رو به دوربین خبرنگار گفت: «داشتیم سوار ماشین میشدیم که تفنگ زدن» و دیگر دلش نخواست حرف بزند، چشمهای غمگینش را فرو برد میان ملحفه تخت بیمارستان. چادر خونی مادرش هنوز کف حرم احمدبنموسی علیهالسلام افتاده بود. آرتین نمیدانست دیگر هرگز آغوش مادری نیست که به آن پناه ببرد.*آرتین یادش خواهد ماندآرتین که به کلاس اول برود، در کتاب فارسیاش خواهد خواند: «با این دو دست کوچکم، دست میبرم پیش خدا». میگویند آدمها از چهارسالگی به بعد، خاطراتشان را به یاد میآورند. آرتین به یاد خواهد آورد که پدر و مادرش برای زیارت به حرم , ...ادامه مطلب