داستان جالبی از خیامامروز میخوام از خیام یه داستان تعریف کنم که واقعی نیست ولی جالبه یه روز خیام کوزه ی شرابش رو به دست می گیره میره کنار رودخونه شروع میکنه به خوردنوقتی که مست مست بوده پاش میخوره به کوزه ی شراب و کلی ناراحت میشهخلاصه چون مست بوده شروع میکنه به شکایت از دست خدا و میگه ابریق می مرا شکستی ربی ................... بر من در عیش ببستی ربیمن می میخورم و تو می کنی بد مستی .................... خاکم به دهن مگر که مستی ربیخدا هم قهرش میگیره چهره ی خیام را سیاه می کنهصورتش میشه مثل زغال خیام هم به غلط کردن میافته و بازم به خدا میگهناکرده گنه در جهان کیست؟ بگو ..................... آن کس که گنه نکرد چون زیست بگومن بد میکنم و تو بد مجازات دهی؟ ................... پس فرق میان من و تو چیست بگوخدا هم میبخشه خیام رو و چهره ی خیام رو هم درست میکنه + نوشته شده در ۱۴۰۲/۰۸/۳۰ ساعت 22:10 توسط اصغر | بخوانید, ...ادامه مطلب
فلسفه نامگذاری ماههای شمسی از نظر عمر خیام اقتصادنیوز: خیام در معنای اردیبهشت ماه گوید: این ماه آن ماه است که جهان اندر وی به بهشت ماند از خرمی. به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبر فوری، حکیم عمر خ, ...ادامه مطلب