دلی که مهرِ آرتین و باوان را در خود نداشته باشد به چه میارزد! گریبانی که از غمِ سرنوشتِ تلخِ آرتین و باوان چاک نشود، بر چه ارزد؟خبرگزاری تسنیم - باوان و آرتین؛ این دو چه فرقی با هم دارند؟! باوان همان جگرگوشهای است که از داغِ مادرش میگریست و دلِ هر ایرانی برایش کباب شد. آرتین همان پسرکی است که همچون معنای نامش پاک است. پسرکی که سرنوشتش اشک بر چشمانِ هر بیننده و شنوندهای جاری میکند. سالها خواهد گذشت و ماجرای باوان و آرتین روایت خواهد شد. روایتی که آدمیانِ سالها بعد هم متأثر خواهند شد.البته آنان که به این روایتها صادقانه گریستهاند و خواهند گریست؛ نگاهِ انسانی دارند و خواهند داشت. شرح حالِ همهی ما ایرانیان نسبت به سرنوشتِ این دو کودک شاید در دلِ این دوبیتی از باباطاهر نهفته است:دل ارمهرت نورزه بر چه ارزه / گِل است آندل که مهر تو نورزهگریبانی که از عشقت شود چاک / به یک عالم گریبان وابیرزهبه راستی دل ار مهرِ این کودکان نورزد، برچه ارزد؟ خراب شود آن دل که مهرِ این کودکان نورزد. چه گریبانها که از سوگِ این کودکان چاک شد و چه مقدساند آن گریبانهای چاک شده... این مهرورزان برای هر کودک داغدیدهای اندوهگین میشوند و هر کودکی برایشان عزیز است. آرتین و باوان چشم و چراغهای مردم ایران هستند.برخی اما برایشان فرق هست میانِ باوان و آرتین! برای آنان واقعیتها زمانی معنا دارد که بتوانند از آن ابزاری بسازند؛ انسان اصلاً برایشان یعنی ابزار. ماجرای باوان و مادرش برای آنان، نه مرگِ یک مادر و نالههایِ سوزناکِ دخترک؛ که فرصتی برای رسیدن به اهدافشان است. وقتی خبرِ مرگِ مادرِ باوان منتشر میشود؛ آنان البته ریاکارانه گریبانها را چاک میکنند و خود را اندوهگینترینِ مردمان نشان میدهند. و, ...ادامه مطلب